The Day After Tomorrow

برای فردای ایران

پس گفتار: پس فردای ایران

در ده گفتار گذشته به فرداهای پس از انقلاب اندیشیدیم. برای پایان این سلسله مقاله بیایید به چند سوال زیر فکر کنیم چون اینها سؤال‌هایی هستند که در ترسیم نه تنها آینده دوردست جامعه مان کمک خواهند کرد بلکه روی روش این گذار و موفقیت فرایند انقلابی تاثیر خواهد داشت۰

آیا تصور جامعه دوقطبی یا به شدت متنوع در ایران ممکن است؟ بگذارید مثالی از جامعه آمریکا برایتان بزنم. آمریکا کشوری است نسبتا نوپا، که طی یک فرآیند انقلابی از مستعمره انگلیس بودن درآمد، سال‌ها جنگ داخلی داشت که منجر به کشته شدن ۶۲۰ هزار نفر شد (معادل ۶ میلیون نفر با جمعیت کنونی)، برای برابریهای نژادی و جنسی به شدت مبارزه کرد (مبارزه ای که هنوز ادامه دارد) و هر چهار سال یک بار برای انتخاب رییس جمهور بعدی بالا پایین رفتنی‌ را تجربه می کند که قابل تصور‌ نیست. اختلاف عقیده ای و ایدئولوژیکی دموکرات‌ها و جمهوریخواهها به حدی زیاد است که در خیلی موارد با هم توافق نظر ندارند و جامعه آمریکا در حدی متنوع است که در یک محله ممکن است کلیمیان به شدت ارتدوکس زندگی کنند و در جای دیگر مورمون های اصول گرا که چند همسری در بین آنها همچنان دیده می شود. چه چیزی باعث می شود که چنین سیستمی دوام بیاورد و‌ از هم نپاشد‌‌؟ چطور‌ افرادی که عقایدی در این حد متضاد دارند می توانند در یک کشور زندگی کنند و مانند ۱۵۰ سال پیش وارد جنگ داخلی نشوند. پاسخ این سوال خیلی پیچیده است اما چند نکته اساسی وجود دارد که توجه به آنها به نظر نگارنده در ایجاد و استمرار جامعه پس از انقلاب ایران بسیار حیاتی است۰

یک – راجع به مذهب و سیاست در محیطهای کاری حرف نزنید یا اظهار نظرهایی نکنید که رابطه کاری تان را با همکارانتان خراب کند. برای داشتن رابطه کاری خوب لازم‌ نیست که با طرف‌ مقابل هم عقیده باشید۰

دو – جای خود را در کشور پیدا کنید. ایران کشوری بسیار بزرگ است. برخی شهرها برای کسانی مناسب تر است که دوست دارند در یک جای متنوع و گوناگون‌ زندگی کنند. برخی شهرها یا محله ها برای افرادی این که طرز تفکر خاصی دارند یا به قومیت بخصوصی تعلق دارند جذابیت بیشتری دارد. مثلا شهرهایی مانند قم یا مشهد (یا محله هایی از آنها) ممکن‌ است افراد مذهبی تر را به خود جذب کنند. و در عین حال شهرهایی هم ممکن است برای افراد به شدت لیبرال و یا روشنفکر مناسب باشد و آنها را به خود جذب کنند. مقایسه ساده آن سیستمی مثل آمریکاست که به عنوان مثال نیویورک آن بیشتر جنبه جهانشهری دارد. سان فرانسیسکو به شدت لیبرال است. و‌ خیلی از ایالت‌های جنوبی آمریکا مانند آرکانزاس، آلاباما، کارولینای جنوبی و تنسی (بخصوص حومه شهرها ‌و مناطق روستایی) محافظه کار تر هستند. منظور این است که در ایران پس از انقلاب لازم‌ نیست تمام سپاهی ها و بسیجی ها محاکمه شوند، به کشورهای دیگر پناهنده شوند یا از جامعه رانده شوند. این افراد قسمت قابل توجهی از جامعه ایرانی را تشکیل می دهند، حق رای دارند و در نظام جدید لازم است جایگاه خود را از نو تعریف کنند۰

سه – قضاوت نکنید و سرتان در کار خودتان باشد. مشکلات همیشه وقتی شروع می شود که شهروندان به خود اجازه می دهند در امور دیگران دخالت کرده و بر اساس قضاوت شخصی خود آنها را امر‌ و نهی کنند. اگر جامعه ما به مرحله ای برسد که مردم کاری به کار دیگران نداشته باشند و بگذارند هر کسی زندگی اش را داشته باشد، خیلی از مشکلات حاضر به وجود نخواهد آمد. ممکن است در یک شهر یا محله مردم رای بدهند که صدای اذان از بلندگوی مسجد پخش شود. ولی در یک شهر، استان یا محله دیگر رای مردم بر این باشد که ساعت ۵ صبح مزاحمت صوتی برای دیگران مجاز نباشد۰

چهار – از مدارس باید شروع کرد و اصول شهروندی را بازآموزی کرد. منظور از این اصول شهروندی، نهادینه کردن ارزش‌های مشترکی مانند راستگویی، دروغ نگویی، شرافت، درستکاری، تسامح و تساهل، احترام به عقاید و هویتهای مختلف، هنر گوش دادن، اعتماد به حسن نیت یا حسن عمل دیگران، رعایت نوبت، قبول مسوولیت و پاسخگویی، مشارکت مدنی، و موارد مشابه است. برخی از این اصول در جامعه رعایت می شود. و برخی نه. از این روست که باید بازآموزی این موارد را به صورت بنیادی از مدارس شروع کرد و همزمان به طور گسترده در سطح جامعه فرهنگ سازی کرد. امید است که در مدت ۵-۱۰ سال تغییرات اولیه این گذار عظیم مدنی کم کم قابل مشاهده شود۰

حال بگذارید فلش بک بکنیم به زمان حاضر: در زمانی که این گفتارها در سه ماه اول پس از کشتن مهسا امینی نوشته شدند، نگارنده شاهد خیزش شجاعانه آحاد ملت ایران چه در ایران و چه در خارج بود. همزمان انکار و سرکوب شدیدی از سوی دولت جمهوری اسلامی در جریان بود که جان انسان‌های بیگناه زیادی را در‌ این فرایند گرفت. تنها چیزی که به نگارنده این انگیزه را می داد که در این دالان تاریک پر از احساسات برافروخته، نگاهش را از کورسوی امیدوارانه ته دالان برندارد، استمرار این خیزش و حقانیت آن بود. این جریان خاموشی ناپذیر است و امید است پیش از آنکه جان‌های بیشتر ناحقی گرفته شود، وارد فاز جدیدی شویم و به مجلس موسسان و نظرسنجیهایی که ترسیم گر آینده روشن و بحق ایران و ایرانیان است بیندیشیم۰

Leave a Reply